قتاده گفته: او در حديث متهم نيست. ابو داود گفته: در ميان اهل آراء واهواء درست حديث تر از خوارج وجود ندارد، آن گاه عمران و ديگران را ذكر كرده است... عقيلى گفته: او از عايشه حديث كرده است ولى سماع او از عايشه روشن نيست. من گويم: بخارى تنها يك حديث از او به روايت يحيى بن ابى كثير آورده است... و او همان كسى است كه عبد الرحمن بن ملجم قاتل على عليه السلام را با آن اشعار ننگين رثا گفته است. (1) علامه حضرموتى رحمه الله گويد: اشعارى كه عمران در رثاى ابن ملجم - كه خداوند هر دو را خوار و لعنت كند - گفته اين است:
يا ضربة من تقي ما أراد بها * إلا ليبلغ من ذي العرش رضوانا إني لاءذكره يوما فأحسبه * أوفى البرية عند الله ميزانا أكرم بقوم بطون الأرض أقبرهم * لم يخلطوا دينهم بغيا وعدوانا لله در المرادي الذي سفكت * كفاه مهجة شرالخلق إنسانا أمسى عشية عشاه بضربته * مما جناه من الاثام عريانا (آفرين بر ضربتى كه از دست مرد پرهيزكارى فرود آمد كه در راه خشنودى خداوند عرش فرود آورد).
(من هر گاه از او ياد مى كنم پندارم كه ميزان عمل او در نزد خدا از همه آفريدگان سنگين تر است).
(چه گرامى مردانند آن گروهى كه در شكم خاك مدفونند و هرگز دين خود را با ظلم و ستم و تجاوز نياميختند).
(آفرين خدا بر آن مرد از قبيله مراد كه با دست خود خون مردى را ريخت كه بدترين انسانها بود)!