اين كتاب هيچ موردى يافت نمى شود كه حكم به نفى يكى از مصاديق يك موضوع كه آورده نموده باشد جز همين مورد، حتى نخستين مردى كه در ميان مبتلايان به برص ذكر مى كند همين انس است. آيا ممكن است كه مؤلفى يك مصداق را در اثبات موضوع مورد بحث خود بياورد سپس آن را انكار كند و بگويد اين مطلب اصلى ندارد؟! البته اين تحريف در باب خود نخستين تحريف در كتاب معارف نيست...
10 - تاريخ يعقوبى: ابن واضح يعقوبى در تاريخ خود گويد: و در مدينه سى و دو سوره از قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد... و گفته شده: آخرين آيه اى كه بر او نازل شد اين آيه بود: اليوم اكملت لكم دينكم... (1)، و اين روايتى صحيح و ثابت و صريح است و نزول آن در روز نص بر امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام در غدير خم بود. (2) اما متن موجود در همين كتاب (ط دار صادر بيروت 2 / 43) چنين است: و نزول آن در روز نفر بر امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام بعد از ترحم بود.
11 - صحيح ترمذى: علامه حلى رحمه الله گويد: در صحيح ترمذى گويد: درباره متعه (ازدواج موقت) از ابن عمر سؤال شد، گفت: حلال است. پرسش كننده كه از اهل شام بود گفت: پدرت از آن نهى كرد! ابن عمر گفت: اگر پدرم از آن نهى كرد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آن را وضع كرد، آيا دست از سنت بداريم و از سخن پدرم پيروى كنيم؟! (3) اين حديث را با عين همين متن، شهيد ثانى در شرح لمعه 5 / 283 در باب