3 - ابن منظور گويد: در حديث ابن عباس رحمه الله آمده كه: على اميرمؤمنان به ماه تابان و شير دمان و نهر خروشان و فصل نوبهار مى ماند، نور و پرتوش به ماه، شجاعت و دلاوريش به شير، جود و سخايش به نهر، و خرمى و حيائش به نوبهار ماننده بود. (1) 4 - و نيز گويد: در حديث ابن عباس رحمه الله آمده: (من زيباتر از شرصه على عليه السلام نديدم). شرصه يا شرصه ريختن موى دو طرف پيشانى از جلو سر است.
5 - و نيز گويد: در توصيف على رضى الله عنه آمده: آن حضرت شكمى بزرگ داشت و موى جلو سرش ريخته بود. و مردم عرب ريختگى موى جلو سر را دوست مى دارند و چنين كسى را به فال نيك مى گيرند، و غمم يعنى موهاى زياد و آويزان در جلو سر و پيشانى و پشت سر را بد مى دانند و چنين كسى را به فال بد مى گيرند و معتقدند كه چنين كسى لئيم و پست است. هدبة بن خشرم در شعر خود گويد: (اگر روزگار ميان ما جدايى انداخت تو با مردى كه اغم است (يعنى موهاى جلو و پشت سرش زياد و آويزان است) وانزع نيست (يعنى موهاى جلو سرش نريخته است) ازدواج مكن). (2) 6 - علامه محمد بن طلحه شافعى گويد: آن حضرت سبزه و گندم گون، درشت چشم و ميان قامت بود، شكمى بزرگ و محاسنى بلند و پر پشت داشت، موى جلو سرش ريخته بود و موهاى سر و صورتش سپيد گشته بود، هيچ يك از عالمان او را به خضاب كردن توصيف ننموده جز سودة بن (3) حنظله كه گفته است:
من على را ديدم كه موى صورتش رنگين بود)، و غير او چنين نقل نكرده است، شايد آن حضرت خضاب مى كرده سپس آن را ترك كرده است.