ژيان بود و بازويش از ساعدش تميز داده نمى شد، دستهايى درشت و پر گوشت داشت، گردنى نرم و نازك چون تنگ سيم فام داشت، موهاى جلو سرش ريخته بود و تنها در پشت سر مو داشت، محاسنش پرپشت بود، خضاب نمى كرد و برخى گفته اند خضاب مى كرد ولى مشهور آن است كه موهاى صورتش سپيد بود، هنگام راه رفتن به راست و چپ تمايل داشت، ساعد و دستى درشت داشت، هنگام رفتن به ميدان جنگ مى دويد، دلى استوار و نيرومند داشت، با هر كس دست و پنجه نرم مى كرد او را به خاك مى افكند، دلير بود و در برابر حريفان پيروز. (1) 8 - علامه مجلسى رحمه الله گويد: از جابر و ابن حنفيه روايت است كه: على عليه السلام مردى ميان قامت و تنومند بود، ابروانى بلند و كمانى، چشمانى درشت و سياه داشت كه سپيدى آن آميخته به سرخى بود، چهره اش از زيبايى مى درخشيد، گندمگون بود و موهاى جلو سرش ريخته و پشت سر مويى بسان سربندى جواهرنشان داشت، گردنش چون تنگ سيم فام بود و درشت، شكمى بزرگ، پشتى محكم، سينه اى پهن، پهلوهايى پر گوشت و يك دست و صاف، دستها و انگشتانى پر گوشت و كلفت داشت، بازو و ساعدش درهم و يك دست بود به طورى كه از هم تميز داده نمى شدند، ساعدهايى درشت، دوشهايى پهن و مفاصلى بزرگ مانند مفصل شير ژيان داشت، محاسنى داشت كه سينه اش را زينت مى بخشيد، عضلاتى درشت و ساق پايى باريك داشت. مغيره گويد:
على عليه السلام بسان شير بود، از اعضاى او آنچه بايد درشت باشد در كمال درشتى و آنچه بايد ظريف باشد در كمال ظرافت بود. (2)