دنيا و آخرت و صاحب حوض من هستى، هر كه تو را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر كه تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است. (1) 7 - عبد الرحمن بن قيس رحبى گويد: با اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام بر در قصر (دارالاماره) نشسته بودم كه نور خورشيد آن حضرت را وادار كرد تا در سايه ديوار قصر پناه گيرد، همين كه برخاست تا داخل شود مردى از قبيله همدان دامن حضرتش را گرفت و گفت: اى اميرمؤمنان، مرا حديثى جامع گو تا خداوند مرا بدان سودى رساند. فرمود: مگر درباره من حديث بسيارى وجود ندارد؟ (2) (يا: مگر اين سودمندى در احاديث بسيارى نيست؟) گفت: چرا، ولى مرا حديثى گو كه خداوند بدان سودم رساند.
فرمود: دوستم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مرا فرمود كه: من و شيعيانم وارد حوض مى شويم و سيراب و روسپيد بيرون مى شويم، و دشمنانمان تشنه لب و روسياه وارد مى گردند. اين را داشته باش كه مشتى از خروار است، تو با همان كسى كه دوستش مى دارى خواهى بود و همان را كه به دست آورده اى خواهى داشت، اى برادر همدانى رهايم ساز. اين را فرمود و داخل قصر شد. (3) 8 - مردى از منافقان به حضرت رضا عليه السلام گفت: برخى از شيعيان شما بىباكانه در كوچه و بازار شراب مى خورند! و ديگرى سر راه بر حضرت گرفت و گفت:
برخى از شيعيان شما شراب مى خورند! چهره حضرت از روى شرم عرق كرد، سپس فرمود: خداوند گرامى تر از آن است كه گرمى شراب را با دوستى ما خاندان در دل مؤمن جمع آورد، آن گاه لختى صبر كرده و فرمود: و اگر يكى از آنها بدين نكبت گرفتار شد و چنين كرد بى شك پروردگارى مهربان، پيامبرى