نبود).
(شب را با تقديس و تسبيح خدا سپرى مى كرد و محراب و مجلس به وجود او سرافرازى مى نمود).
(و در بخشش دريايى بى ساحل و در معالى اخلاق سرور وسالار بود).
(چون روزى به منبر مى رفت و زبان خلق در برابر او گنگ مى شد)، (از الفاظ خود حكمتهايى ارائه مى داد كه عالمان هوشمند در معناى آن حيران مى ماندند).
(وه چه مقامات بلندى كه او بدانها دست يافت كه كيوان و اطلس در فروترين پايه هاى آنند)...
(به خدا سوگند اگر حيدر نبود در زمين هيچ انسانى زندگى نمى كرد).
(پس فضل او را نه هيچ نثر نويسى مى تواند برشمرد و نه هيچ شاعر سخن سنج خوش بيان).