مى ساخت كه فكر در آن حيران مى ماند).
(و (اگر آنان نبودند) هرگز بساط سليمان او را سير نمى داد و چشمه مس گداخته براى او راه نمى افتاد).
(و باد نرم و آرام به فرمان او در نمى آمد كه در صبح مسافت يك ماه و در شب مسافت يك ماه حركت مى كرد).
(و آنان سر موسى و عصاى او بودند آن گاه كه فرعون از فرمان او سرپيچيد و آن عصا سحر او را بلعيد).
(و اگر آنان نبودند عيسى بن مريم نمى توانست براى منكران از ميان قبرها مردگان را زنده كند).
(سر و فضل آنان در همه كائنات راه يافته و هر پيامبرى در وجودش سرى از اسرار آنان نهفته است).
(قدر و منزلت من با انتساب به آنان بالا رفته و افتخارم به آنان فزونى گرفته، و اگر آنان نبودند ياد و نامى از من در ميان مردم به جاى نمى ماند).
ابن بشاره غروى (1) ونار موسى سرها حيدر * العالم الخنذيذ والدهرس والأسد المغوار يوم الوغى * تفرق من صولته الأشوس لو قامت الحرب على ساقها * قام إليها وهو لاينكس كم قد في صارمه فارسا * وصير السيد له ينهس هو ابن عم المصطفى والذي * قد طاب من دوحته المغرس عيبة علم الله شمس الهدى * ونوره الزاهر لايطمس مهبط وحى لم ينل فضله * وكنهه في الوهم لايحدس