(و در خيبر اگر همه ثوابت تا مركز خود ميخ آن بودند باز هم از جا كنده مى شد).
(همه جانهاى عالميان فدايت، ثنايى را از من بپذير كه ساكنان عالم بالا تا حال مانند آن را نشنيده اند).
و نيز گويد:
يا أبا الأوصياء أنت لطه * صهره وابن عمه وأخوه إن لله في معانيك سرا * أكثر العالمين ماعلموه أنت ثاني الاباء في منتهى الدور * وآباؤه تعد بنوه خلق الله آدما من تراب * فهو ابن له وانت أبوه (1) (اى پدر اوصيا، تو داماد و پسر عمو و برادر حضرت طاهايى).
(خدا را در وجود تو رازى نهفته است كه بيشتر عالميان از آن بىخبرند).
(تو در انتهاى دايره خلقت (قوس صعود) دومين پدرى هستى كه پدرانت فرزندانت به شمار مى آيند).
(خداوند آدم را از خاك آفريد، پس او فرزند خاك است و تو پدر خاك (زيرا ابو تراب هستى).
ابن ابى الحديد (2) لقد فاز عبد للوصى ولائه * وإن شابه بالموبقات الكبائر وخاب معاديه ولو حلقت به * قوادم فتخاء الجناحين كاسر هو النبأ المكنون والجوهر الذي * تجسد من نور من القدس زاهر