نزد خداوند در آنچه كه اعتقاد بدان را واجب نموده در جاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم قرار دارد. و اگر دليل خارجى وجود نداشت كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از اميرمؤمنان عليه السلام افضل است، اعتبارى كه در اين آيه موجود است حكم به تساوى آن دو بزرگوار در فضيلت و مرتبه مى كند، ولى دليل ديگرى اين تساوى را از ميان مى برد اما افضليت آن حضرت بر سايرين به مقتضاى اين آيه در جاى خود باقى است.
و ديگر از دلائل افضليت آن حضرت آن است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم حكم دوستى و دشمنى او را در حكم دوستى و دشمنى خود قرار داده است و اين ويژه آن حضرت است و بس... بنابر اين لازم است كه اميرمؤمنان عليه السلام با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در فضيلت مساوى باشد تا چنين چيزى براى او ايجاب گردد و اگر نه وجهى در فضيلت براى آن حضرت نبود. اين دليل نيز مانند دليل نخست است كه در بالا گفتيم، بنابر اين آن دو بزرگوار در همه حال با هم برابرند مگر آنچه به دليل ديگر براى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ثابت باشد.
و دليل ديگر حديث طير است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به روايت خاصه وعامه فرمود:
(خداوندا، محبوبترين آفريدگانت را نزد من فرست كه با من از اين پرنده بخورد) پس على عليه السلام آمد... و چون ثابت شد كه اميرمؤمنان عليه السلام محبوبترين خلق به نزد خداست روشن مى شود كه ثواب او در نزد خداوند از همه بيشتر و او در نظر خدا از همه گرامى تر است، و اين تنها به دليل آن است كه عمل او از همه برتر و كارش از همه پسنديده تر و خودش در مراتب عابدان از همه والاتر است، و عموميت لفظ محبوبترين بودن او نزد خداوند آن گونه كه بيان داشتيم حكم به برترى حضرتش از همه بشر مى باشد... (1) دليل ديگر اخبار فراوان و منتشرى است كه دانشمندان عامه و خاصه متفقا از