12 - سوگند به آن كه جانم در دست او است، آدم مستحق آن نشد كه خدا او را بيافريند و از روح خود در او بدمد و توبه اش را بپذيرد و به بهشتى كه در آن بود باز گرداند مگر به خاطر نبوت من و ولايت على پس از من. (1) 13 - سوگند به آن كه جانم در دست او است، خداوند ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم ننمود و او را به دوستى خود برنگزيد مگر به جهت نبوت من و اقرار به (ولايت) على پس از من. (2) 14 - سوگند به آن كه جانم در دست او است، خداوند با موسى سخن نگفت، و عيسى را نشانه اى براى جهانيان برپا نداشت جز به نبوت من و شناخت (ولايت) على پس از من. (3) 15 - سوگند به آن كه جانم در دست او است، هيچ پيامبرى به مقام نبوت نرسيد جز با شناخت من و اقرار به ولايت ما (خاندان). (4) 16 - سوگند به آن كه جانم در دست او است، اگر يكى از شما برابر هفتاد پيامبر عمل كند، داخل بهشت نخواهد شد تا اين برادرم على و اولاد او را دوست بدارد. همانا خدا را حقى است كه جز من وعلى نمى شناسد، و مرا حقى است كه جز خدا وعلى نمى شناسد، وعلى را حقى است كه جز خدا و من كسى از آن آگاه نيست. (5) 17 - سوگند به آن كه جان محمد در دست او است، در بهشت درختى است كه از بر خورد شاخ و برگهايش صداى تسبيح بلند است، صدايى كه اولين و
(١٠٣)