و چه كسى برداشت! پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم لبخندى در چهره على زد و او را در آغوش كشيد و پيشانيش را بوسيد و فرمود: آيا تو را مژده ندهم؟ آن سطل از بهشت بود و آب از بهشت برين، و آن كه تو را براى نماز آماده ساخت جبرئيل عليه السلام بود، و آن كه حوله به دستت داد ميكائيل عليه السلام، سوگند به آن كه جانم در دست او است، اسرافيل چندان شانه مرا گرفت (و در ركوع نگاه داشت) تا تو به نماز رسيدى، و به من گفت:
درنگ كن تا آن كس كه به منزله نفس تو و پسر عموى توست از راه فرا رسد! (1) 2 - سوگند به آن كه جان محمد در دست او است، اسرافيل پيوسته دست مرا بر روى زانوهايم (در ركوع) نگاه داشت تا تو (اى على) به نماز من برسى و ثواب آن را دريابى. آيا مردم مرا درباره دوستى تو سرزنش مى كنند حال آن كه خدا و فرشتگان او در بالاى آسمان تو را دوست مى دارند؟! (2) 3 - جابر رضى الله عنه گويد: نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوديم كه على بن ابى طالب عليه السلام از راه رسيد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: همانا برادرم على به نزد شما آمد. آن گاه رو به كعبه نمود و دست به آن نهاد و فرمود: سوگند به آن كه جانم در دست او است، اين و شيعيان او در قيامت رستگارند. سپس فرمود: او در ميان شما نخستين كسى است كه با من ايمان آورده، و از همه شما به عهد خدا وفادارتر، و به امر خدا عامل تر، و در ميان رعيت عادل تر، و در تقسيم منصف تر و نزد خداوند ارجمندتر است. در اين وقت اين آيه نازل شد: ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية (1) (آنان كه ايمان آورده و كار شايسته كردند بهترين آفريدگانند). و ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هر گاه على عليه السلام از راه فرا مى رسيد