را نگويد، يا به جاى حرفى حرف ديگر بگويد، مثلا به جاى (ض)، (ظ) بگويد، يا جايى كه بايد بدون زير وزبر خوانده شود، زير وزبر بدهد، يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است.
مسأله 1010 - اگر انسان كلمه اى را صحيح بداند، و در نماز همان طور بخواند، و بعد بفهمد غلط خوانده، در صورتى كه در اعتقاد به صحت قاصر بوده، نمازش صحيح است، و احتياط مستحب آن است كه دوباره نماز را بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد، و در صورتى كه مقصر بوده بايد دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1011 - اگر نداند مثلا كلمه اى به (س) است يا به (ص) بايد ياد بگيرد، و چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند، در صورتى كه قصد جزئيت داشته باشد به آنچه كه صحيح است و به غير آن هم عرفا ذكر غلط يا قرآن غلط گفته شود - مثل آن كه در (اهدنا الصراط المستقيم) مستقيم را يك مرتبه با (س) و يك مرتبه با (ص) بخواند - نمازش صحيح است، و در صورتى كه كلام آدمى گفته شود، نمازش باطل است، و همچنين است اگر مثلا زير وزبر كلمه اى را نداند، ولى اگر در آخر كلمه اى باشد كه وقف بر آن جايز است و هميشه وقف كند يا وصل به سكون نمايد، ياد گرفتن حركت آخر آن كلمه واجب نيست، و نمازش صحيح است.
مسأله 1012 - اگر در كلمه اى و او باشد و حرف قبل از واو در آن كلمه پيش داشته باشد، و حرف بعد از واو در آن كلمه همزه باشد، مثل كلمهء (سوء) و همچنين اگر در كلمه اى الف باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد، مثل (جآء) و نيز اگر در كلمه اى ياء باشد و حرف پيش از ياء در آن كلمه زير داشته باشد و حرف بعد از ياء در آن كلمه همزه باشد مثل (جئ) بنابر احتياط مستحب اين سه حرف را با مد - يعنى با كشيدن - بخواند.
و اگر بعد از اين حروف - واو و الف وياء - به جاى همزه حرفى باشد كه ساكن است - يعنى زير وزبر و پيش ندارد - بايد اين سه حرف را مد بدهد، مثلا در (ولا الضآلين) كه بعد از الف حرف لام ساكن است، بايد الف آن را با مد