آيا چه علم و حكمتى است كه در آب و خاك مايهء پوسيدن و مرگ پوست دانه را فراهم كرده و مغز آن را به حيات گياهى زنده مى كند؟!
ريشه را قدرتى مى دهد كه زمين را بشكافد و در ظلمت خاك قوت و غذاى گياه را جذب كند، و در هر قسمت از سفره ء خاك قوت درختان مختلف را مهيا كرده، كه هر گياهى و درختى غذاى مخصوص خود را بيابد، و ريشهء هر درختى را طورى قرار داده كه جز قوت مخصوص خود را كه ميوه ء مخصوص آن درخت را مى دهد جذب نكند، و با قوه ء جاذبهء زمين مبارزه كند، و آب و غذا را به ساقه و شاخه بفرستد، و مقارن با فعاليت ريشه در دل خاك براى جستجوى غذا و آب، فعاليت ساقه در فضا براى تهيهء نور و هوا شروع شود " كل ميسر لما خلق له " (1) و هر چه كوشش شود ريشه اى را كه براى فرورفتن در اعماق خاك ساخته شده، و ساقه اى را كه براى سر كشيدن به فضا پرداخته شده از آن سنت حكيمانه باز دارند، و بر عكس، ريشه را به جانب فضا و ساقه را به زير خاك ببرند، آن دو با قانون شكنى مبارزه مى كنند، و مسير طبيعى خود را مى پيمايند (ولن تجد لسنة الله تبديلا). (2) تنها تأمل در آفرينش يك درخت و عروقى كه از ريشهء آن به هزاران برگ با نظامى بهت انگيز كشيده شده، و قدرتى كه به هر سلولى از سلولهاى برگ داده شده كه آب و غذاى خود را به توسط ريشه از اعماق زمين جذب كند، كافى است كه انسان ايمان به علم و حكمت نامتناهى بياورد (أمن خلق السموت و الارض وأنزل لكم من السمآء مآء فأنبتنا به حدآئق ذات بهجة ما كان لكم أن تنبتوا شجرهآ أءله مع الله بل هم قوم يعدلون) (3)، (ءأنتم أنشأتم شجرتهآ أم نحن