المنشئون) (1)، (وأنبتنا فيها من كل شئ موزون). (2) به هر گياهى و درختى كه بنگريد از ريشه تا ميوه اش آيت علم و قدرت و حكمت حق است، و سر سپرده در مقابل آيينى است كه براى پرورش آن مقرر شده است (والنجم والشجر يسجدان). (3) همچنان كه تأمل در زندگى هر حيوانى راهنماى آدمى به خداست.
ابوشاكر ديصانى بر امام ششم (عليه السلام) وارد شد، و گفت: يا جعفر بن محمد، مرا بر معبود من دلالت كن، طفل صغيرى با تخم مرغى بازى مى كرد، امام (عليه السلام) آن تخم مرغ را گرفت و فرمود: " اى ديصانى اين حصارى است مكنون، پوستى غليظ دارد، و زير پوست غليظ پوست رقيقى است، وزير آن پوست رقيق طلاى مايعى و نقره ء روانى است كه هيچ يك به ديگرى مخلوط نمى شود، نه از اندرون اين حصار محكم مصلحى بيرون آمده تا خبر از اصلاح آن بدهد، و نه از بيرون مفسدى در آن داخل شده تا خبر از افساد آن بدهد، نه كسى مى داند اين تخم مرغ براى نر يا براى ماده آفريده شده است. " (4) آيا آن حصار محكم از ماده ء آهكى تصفيه شده را كه در آن اسرارى نهفته است، كدام تدبير ساخته كه از دانه هايى كه مرغ مى خورد جدا كرده، و در تخم دان او همچون مأمنى براى پرورش جوجه فراهم كرده، و در آن نطفه را مانند گوهرى در صدف جا داده، و چون جوجه از مادر جداست و در دوران جنينى رحمى نيست كه از آن غذا بگيرد، غذاى او را در همان حصار كنار او آماده كرده، و بين جدار آهكى غليظ و جوجه و غذاى او، پوست لطيفى را كه از غلظت آن حصار آسيبى به جوجه و غذاى او وارد نشود قرار داده، و در آن عرصهء تاريك و ظلمانى اعضا و قواى جوجه از استخوانها و عضلات و عروق و اعصاب و حواس كه تنها مطالعه در ساختمان چشم آن حيوان محير العقول است هر يك را به جاى