الثلاثة) كه على التحقيق - چنانچه محقق نحرير شيخ اسد الله شوسترى بنقل تلميذ متتبع او شيخ عبد النبي كاظمى در حاشيه (نقد الرجال) متعرض شده، ومستمد از اشاره شيخ يوسف بحرانى شده - از مصنفات علي بن احمد كوفى صاحب كتاب (انبياء) و كتاب (اوصياء) است، و اين كتاب در (رجال نجاشى) مذكور است، به اسم (كتاب بدع محدثه) و شهادت مىدهد بر اين روايت او بلا واسطه از جعفر بن محمد بن مالك الكوفى، و با وجود اين محقق متبحر مذكور در (صافي) ومحدث متبحر مجلسى در مقدمه (بحار الانوار) نسبت بابن ميثم داده اند، وهذا غريب جدا منهما مع سعة باعهما وكثرة اطلاعهما.
و بالجملة در كتاب مذكور است كه روايت شده از علماء اهل بيت در اسرارشان و علومشان كه به علماء شيعه ايشان رسيده اينكه قومى منسوب به قريش مىشوند، و از ايشان نيستند در حقيقت نسب، و اين از خبرهائى است كه نمىدانند او را جز معدن نبوت و ورثه علم رسالت، و اين مثل بنى اميه است كه گفتند ايشان از قريش نيستند، و اصل ايشان از روم بوده، و در ايشان است تأويل اين آيه: " ألم غلبت الروم " (2 الروم 30) معنى او چنان است كه غلبه كردند بر ملك، وزود كه غلبه كند بر ايشان بنى عباس، و اين تأويل چنان كه در (صافى) است مناسب قرائت غلبت به صيغه معلوم است كه در شواذ قرائت شده.
و در (بحار) از (كنز الفوائد) علامه كراچكى به دو طريق: يكى از ابن عقده، و ديگر از محمد بن العباس الماهيار صاحب تفسير معروف قريب به اين معنى را روايت كرده است، و مىتوان اشاره به اين ضعف نسب بنى اميه باشد اشعارى كه ابو عطاء سندى كه از مشاهير شعراى مخضرمين دولتين است در هجاى بنى اميه گفته است كه ذكر آنها في نفسه مرغوب است اگر چه اشاره به اين جهت ضعف نباشد فلله دره، وعلى الله بره فلقد اجاد ما شاد (افجر - النصايح الكافيه 138) ان الخيار من البرية هاشم * وبنو امية ارذل الاشرار