پالوده را أبو سائغ گويند، و سركه را أبو نافع، وسكباج را ابو عاصم، وشمع را ابو مونس، و خروس را ابو اليقظان، و امثال اين بسيار است.
و از اين قبيل است آنچه اشاره به او شد، كه در بعض اخبار وارد شده كه پيغمبر را ابو القاسم گفتند، به آن جهت كه قسمت جهنم و بهشت بدست او است.
وجه ديگر - آنكه چون هر مطلع بر طريقه خلفاى جور و مردم ازمان سابقه قاطع است كه اگر سيد الشهداء عليه السلام در روز عاشوراء اين جد و جهد نمىكرد، و در ميدان سربازى ثابت قدم نمى بود يكسره طريقه شريعت محمديه از روى زمين مىرفت و مردم به روش جاهليت و طريقه كفار مستقر مى شدند، و جبروت ملك و هواى دنيا غالب شده، مسلمى رخساره شاهد هدايت مشاهده نمىكرد و فضايح امويه و قبائح تيميه وعدويه درست گوش زد هيچ كس نمى شد، پس هر كس بعد از آن جناب پرستش خدا و پيروى مصطفى نمود همه ببركت آن وجود مقدس بود كه " لولاه ما عبد الله ولولاه ما عرف الله " (1).
على هذا به حقيقت، آن جناب پدر همه بندگان خدا است، چه پدر بمعنى مربى و مؤيد در لغت عرب دائر الاستعمال و شايع الورود است، و مراد از عبد الله جنس بندگان خداى تعالى است، چه عبد عبادت باشد، و چه عبد عبوديت، و استعمال لفظ در اكثر از معنى لازم نيايد (نايد)، چه حقيقت عبوديت به حسب لغت خضوع وتذلل است، وتعبيد بمعنى تذليل است، و عبادت وظيفه عبوديت پس اشكالى نيست، والله اعلم.