مايه اطمينان خاطر و سكون نفس نمىشود، به خلاف " السلام عليك " كه جمله خبريه است، و مقتضاى او تحقق سلامت و انس است، پس ايشان به شنيدن او آسوده خاطر ومأمون الفؤاد مىشوند، علاوه بر آنكه در صورت عذر تحيت گوى به " حياك الله " مىتواند معتذر شد كه دعاى من مستجاب نشد، ولى سلام كننده اگر غدر كند عذرى ندارد، چه صريح جمله خبريه سلامتى مسلم عليه است از مسلم، و در صورت تخلف دروغگو خواهد بود صريحا نه ضمنا، متفطن باش.
چهارم آنكه علماى اخلاق بيان كرده اند كه جبليت انسان بلكه كليه حيوان به حكم غلبه هيولى و شدت تعلق بعالم فاسد مايل به شرور است، از اين جهت هر حيوانى چه انسان و چه غير انسان اگر حيوانى را ببيند كه به سوى وى مىدود بالطبع هارب از او مىشود، و اگر اصل در آن آينده خير بودى بايستى بالجبلة طالب او شود، يا فرار ووقوف متساوى باشند، نه اينكه فرار غالب، و چون فرار غالب است روشن شد كه فطرت اصليه حيوانات مايل به شر است، چنانچه كلام ملائكه در به دو خلقت كه " اتجعل فيها من يفسد فيها ويسفك الدماء " (30 البقرة 2) شاهد صدق اين مدعى است، و چون دفع ضرر اولى از جلب نفع است، پس اهم مهمات در اول تلاقى دو انسان تأمين يكديگر و اخبار به سلامتى از شر يكديگر است، تا فارغ البال وآمن السريه به لوازم مواخات و وظائف ملاقات رفتار نمايند.
پنجم آنكه لفظ سلام چنانچه دانستى اسم خداى عز وجل است، وابتداء به اين اسم مبارك اگر چه آن معنى مراد نباشد بركتى دارد و شرافتى كه در ساير الفاظ نيست، و چون موهم اراده اين مسمى هم هست بهجتى ديگر در قلب مستمع مى آورد، و لذتى ديگر مى بخشد، و گويا اشاره به اين معنى است