برادر او است حفظ نكرديد، ولى ما را از سخن گفتن و مداخله در كار على و حسن و حسين و معاويه - كه به آنان ستم روا داشته و بر حق آنان چنگ انداخته و غصب نموده است - باز مى داريد؟! و چگونه لعن ظالم به عثمان به نظر شما از سنت است ولى لعن ظالم به على وحسن و حسين تكلف و كارى نابجا؟! و چگونه عامه در كار عايشه دخالت مى كنند و از كسى كه به او نگريست و از آن كس كه به او گفت: (اى حميراء) يا (او حميراء است) بيزارى مى جويند و به خاطر آن كه آن كس پرده حرمت وى را دريد او مورد لعنت قرار مى دهند ولى ما را از سخن گفتن درباره فاطمه و ماجراهايى كه پس از وفات پدر آن حضرت بر او رفت باز مى دارند؟!
اگر گوييد: از اين رو داخل خانه فاطمه شدند و پرده حرمتش دريدند تا نظام اسلام را پاس بدارند و نگذارند مطلب فاش شود و گروهى از مسلمانان گردن از ريسمان طاعت و همراهى جماعت بيرون كشند.
در پاسخ گوييم: پرده حرمت عايشه را نيز از آن رو كنار زدند وهودج او را دريدند كه وى ريسمان طاعت را وا تابيد و شق عصاى مسلمانان كرد (ميان مسلمانان اختلاف افكند) و پيش از رسيدن على بن ابى طالب عليه السلام به بصره خون مسلمانان را ريخت و توسط او جناياتى از قتل و خونريزى بر سر عثمان بن حنيف و حكيم بن جبله و مسلمانان صالحى كه با آنان بودند رفت كه كتابهاى تاريخ و سيره گوياى آن است. و اگر وارد شدن به خانه فاطمه براى كارى كه هنوز واقع نشده بود روا باشد بى شك كشف ستر عايشه براى كارى كه واقع شده و تحقق يافته بود نيز روا باشد. و از چه رو هتك ستر عايشه از گناهان بزرگى است كه موجب خلود در دوزخ بوده و بيزارى از فاعل آن از محكم ترين ريسمانهاى دين است، ولى به عكس آن، كشف خانه فاطمه و دخول بر او در منزلش و گرد آوردن هيزم بر در خانه اش و تهديد او به آتش زدن از محكم ترين