رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خانواده و خويشانى جز بنى اميه دارد!
و ابوالحسن مدائنى روايت كرده كه مردى برايم گفت: من در شام بودم و نشنيدم كه كسى ديگرى را به نام على يا حسن يا حسين بنامد يا صدا بزند، و تنها نامهاى معاويه و وليد و يزيد را مى شنيدم، تا آن كه به مردى رسيدم و از او آبى طلب كردم و او صدا مى زد: اى على، اى حسن اى حسين گفتم: اى مرد، شاميان از اين گونه نامها ندارند! گفت: راست مى گويى، آنان فرزندان خود را به نامهاى خلفا مى نامند و چون فرزند خود را لعن كنند يا دشنام دهند در واقع خلفا را لعن كرده اند، و من براى آن كه خلفا را دشنام ندهم فرزندان خود را به نامهاى دشمنان خدا ناميده ام كه هر گاه يكى از آنها را دشنام دهم يا لعن كنم دشمنان خدا را لعن كرده باشم. (1) 55 - و نيز گويد: عمر بن عبد العزيز رضى الله عنه گويد: كودكى بودم و نزد يكى از اولاد عتبة بن مسعود قرآن مى خواندم، روزى سرگرم بازى با كودكان ديگر بودم وعلى را لعن مى كرديم، استاد را خوش نيامد و داخل مسجد شد. من كودكان را رها كرده و نزد او رفتم تا درسم را بر او بخوانم. تا مرا ديد به نماز برخاست و نماز را طول داد مانند كسى كه مى خواهد به من بىاعتنايى كند و من آن حال را احساس كردم. چون از نماز فارغ شد در صورت من چهره دركشيد، گفتم: چرا شيخ چنين مى كند؟ گفت: پسركم، تو بودى كه امروز على را لعن مى كردى؟ گفتم: آرى، گفت: از آن موقعى كه خداوند از اهل بدر راضى شد كى دانسته اى كه بر آنان خشم گرفته است؟ گفتم: پدر جان، مگر على از اهل بدر بوده است؟ گفت: واى بر تو، مگر همه بدر جز براى او بوده است؟ (جنگ بدر به دست او اداره شده است). گفتم: ديگر لعن نمى كنم. گفت: تو را به خدا ديگر چنين نمى كنى؟