به قدر استحقاق تنبيه كند يا به قتل رساند. جوان حضرت را نشناخت و تنها امام را ديد كه شمشير را آهيخته و به او فرمود: تو را امر به معروف و نهى از منكر مى كنم و تو معروف را رد مى كنى؟! توبه كن و الا تو را خواهم كشت.
مردم از كوچه ها بيرون ريختند تا از اميرمؤمنان عليه السلام خبر گيرند حضرت را در آنجا ديدند، جوان با ديدن اين منظره و شناخت امام سخت پشيمان شد و گفت:
اى اميرمؤمنان، مرا ببخش خدا تو را ببخشد، به خدا سوگند زمينى خواهم شد كه قدم بر من نهى. امام آن زن را دستور داد كه به خانه رود و خود بازگشت و فرمود: سپاس خدا را كه به دست من ميان زن و شوهرى سازش برقرار ساخت، خداوند مى فرمايد: لاخير في كثير من نجواهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات الله فسوف نؤتيه اجرا عظيما. (1) (خيرى در سخنان رازگونه آنان نيست مگر آن كه كسى امر به صدقه يا كار نيك يا سازش ميان مردم كند، و هر كه براى خشنودى خدا چنين كند پاداش بزرگى به او خواهيم داد). (2) 2 - محدث نورى رحمه الله گويد: اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: (هيچ پاداشى به پاى پاداش فرياد رسى غم زدگان و ستمديدگان نمى رسد). و فرمود: (برترين كار نيك فرياد رسى غم زدگان و ستمديدگان است). (3)