ديگر براى هيچ يك از اهل واسط حديث نمى گفت، و به همين دليل حديث او در نزد واسطيان اندك است. وى در سال 371 درگذشت. (1) 3 - حافظ نسائى: محدث قمى رحمه الله گويد: ابو عبد الرحمن احمد بن على بن شعيب نسأى حافظ، از بزرگان عصر خود در علم حديث بود، در نسا از شهرهاى خراسان به دنيا آمد و در مصر در كوچه قناديل سكونت داشت، بسيار اهل سحرخيزى و عبادت بود، يك روز در ميان روزه مى گرفت. حاكم گويد: نسأى فقيه ترين مشايخ عصر خود و آشناترين آنها به درست و نادرست آثار و رجال بود. ذهبى گفته: او از مسلم حافظ تر بود. كتاب خصائص و سنن كه يكى از صحاح شش گانه است از او است.
نقل است كه چون به دمشق رفت و كتاب (خصائص) را در مناقب امير مؤمنان عليه السلام نوشت اين كار را از او ناپسند داشتند و به او گفتند: چرا در فضائل شيخين كتاب ننوشتى؟ گفت: چون به دمشق آمدم و منحرفان از على عليه السلام را در آنجا فراوان ديدم كتاب خصائص را نوشتم بدان اميد كه خداوند آنها را بدين وسيله هدايت كند. آنان بر پهلوى او كوفتند و از مسجد بيرونش كردند و پيوسته او را تعقيب كردند تا از دمشق به سوى رمله اخراجش كردند و او در رمله درگذشت...
محمد بن اسحاق اصفهانى گويد: از مشايخ خود در مصر شنيدم كه مى گفتند:
ابو عبد الرحمن در آخر عمر از مصر جدا شد و به دمشق رفت. در آنجا او را از معاويه وفضائلى كه درباره او روايت شده پرسيدند، گفت: آيا معاويه راضى نيست كه فضائل او يك يك شمرده شود تا (بر فضائل على) فزون آيد؟ و به نقل ديگرى گفت: من براى او فضيلتى نمى شناسم جز اين سخن (و نفرين)