چه چيز برانگيخت؟ گفتند: بر ولايت تو و ولايت على بن ابى طالب عليه السلام. (1) بنگر كه چگونه اقرار به نبوت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و ولايت على عليه السلام با هم مورد دعوت و بعثت انبياى بزرگ عليهم السلام بوده است! و اين نيست جز به خاطر اتحاد نورشان و وحدت حقيقتشان، كه هرگز از هم جداشدنى نيستند.
21 - على عليه السلام گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم (در روزى كه قريش را گرد هم جمع كرد و غذا خوردند و اعلام نبوت خويش نمود) فرمود: اى فرزندان عبد المطلب، به خدا سوگند در ميان عرب جوانى را سراغ ندارم كه براى قوم خويش چيزى بهتر از آنچه من برايتان آورده ام آورده باشد، من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ام. خداوند مرا دستور داده كه شما را به سوى او فرا خوانم. كدامين شما مرا بر اين كار يارى مى دهد به شرط آن كه برادر و وصى و جانشين من در ميان شما باشد؟ همه واپس گراييدند و من كه از همه جوان تر بودم و از چشمم آب مى آمد و شكمى بر آمده و ساقى نازك تر از همه داشتم گفتم: اى پيامبر خدا! من وزير و ياور تو در اين كار خواهم بود. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گردن مرا گرفت و فرمود: اين برادر، وصى و جانشين من در ميان شماست، به سخن او گوش دهيد و فرمانش بريد.
آنان به حال خنده برخاستند و به ابو طالب مى گفتند: تو را دستور داد كه گوش به فرمان فرزندت باشى و از او اطاعت كنى! (2) ببين چگونه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هنگام دعوت آنان به نبوت خويش، آنان را به وصايت و ولايت على عليه السلام نيز فرا خواند و فرمود: (سخن او بشنويد و فرمانش بريد)! و اين خود دليل است كه رسالت و نبوت از ولايت و خلافت جدايى ناپذير است، خداوندا! به حق على امير مؤمنان، ما را بر ولايت او ثابت قدم بدار.