تو نور احمد و حيدر يكى دان * كه تا گردد به تو اسرار، آسان و حكيم سنايى گويد:
هر دو يك در ز يك صدف بودند * هر دو پيرايه شرف بودند و ديگرى گويد:
از محمد وز على بهر سجود قدسيان * هيكل توحيدى اندر كاخ سرمد ساختند چون على عين محمد شد، محمد از على * آفريدند وعلى باز از محمد ساختند خواننده گرامى وقتى سخن علامه دياربكرى را مى خواند كه: (همه پيامبران كمالات خود را از مشكات خاتم پيغمبران گرفته اند) پى مى برد كه چون على عليه السلام نفس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است پس او نيز منشأ كمالات و منبع فيوضات براى پيامبران عليهم السلام است.
و چون سخن شيخ سليمان قندوزى را مى خواند كه: (رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مبدأ ايجاد عوالم است و سرورى كونين با او است، و او حد فاصل ميان وجوب و امكان است و به همه مقامات وجودى احاطه دارد) پى مى برد كه على عليه السلام نيز چنين است، زيرا هر دو از يك نورند.
و چون به گفتار علامه قسطلانى ديده ور مى شود كه: (رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم جنس الاجناس و پدر بزرگ همه موجودات است) خواهد دانست كه على عليه السلام نيز به دليل اتحاد نورش با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم چنين است.
و هنگامى كه اين شعر بوصيرى را مىنگرد كه: (همه پيامبران دست نياز به دامن رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم برداشته و از درياى فضل و كرم او مشتى آب بر مى گيرند و از ابر فيض او نمى بر مى دارند) آگاه مى گردد كه آنان از على عليه السلام نيز چنين