فرزندان او در فخر و مباهات فرزندان پيامبرند).
(على بر ستيغ شرافت فرا رفت تا آنجا كه اگر وهم و خيال قصد رسيدن به آن كند گامش بلغزد و نردبانش از جاى دررود).
(اى مريان بريان كه غذاى روز على شدى، گوارا شرافتى باش كه على بدان دست يافت، شرافتى كه به كمترين آن دست نمى توان يافت).
ابو الحسن خليعى حبذا يوم الغدير * يوم عيد وسرور إذ أقام المصطفى * من بعده خير أمير قائلا: هذا وصيي * في مغيبي وحضوري وظهيري ونصيري و * وزيري ونظيري (به به به روز غدير كه روز عيد و شادى است).
(زيرا پيامبر مصطفى پس از خود بهترين امير را برپا نمود).
(و گفت: اين وصى من است در حضور و غياب من).
(و پشتيبان و ياور و وزير و همانند من است).
تالله ما ذنب من يقيس إلى * نعلك من قدموا بمغتفر أنكر قوم عيد الغدير وما * فيه على المؤمنين من نكر حكمك الله في العباد به * وسرت فيهم بأحسن السير وأكمل الله فيه دينهم * كما أتانا في محكم السور نعتك في محكم الكتاب وفي * التوراة باد والسفر والزبر عليك عرض العباد تقض على * من شئت منهم بالنفع والضرر (به خدا سوگند گناه كسى كه خليفگان پيش از تو را با كفش تو قياس كند