لولاكم لم يقبل الفرض ولا * رحنا لبحر العفو من أكرم شط أنتم ولاة العهد في الذر ومن * هواهم الله علينا قد شرط ما أحد قايسكم بغيركم * ومازج السلسل بالشرب اللمط إلا كمن ضاهى الجبال بالحصا * أو قايس الأبحر جهلا بالنقط (اى سروران من، اى خاندان پيامبر، وحى از سوى خدا تنها بر شما فرود آمد وبس).
(اگر شما نبوديد هيچ عملى از كسى پذيرفته نمى شد، و هيچ گاه براى ورود در درياى عفو خدا نمى توانستيم از شط بزرگ عبور كنيم).
(شما از روز الست واليان عهد بوده ايد، و كسانى هستيد كه خدا دوستى آنان را بر ما شرط نموده است).
(كسى كه شما را با ديگران مقايسه كند و آب روان را با آب آلوده بيالايد)، (او نيست مگر مانند كسى كه به نادانى كوهها را با سنگريزه و درياها را با قطره قياس گيرد).
صاحب بن عباد (1) ما لعلي العلى أشباه * لا والذي لا إله إلا هو مبناه مبنى النبي تعرفه * وابناه عند التفاخر ابناه إن عليا علا على شرف * لو رامه الوهم زل مرقاه يا ضحوة الطير هنئي شرفا * فاز به لاينال أقصاه (على و الا را مانندى نيست، سوگند به خدايى كه جز او خدايى نيست).
(پايگاه او همان پايگاه پيامبر است كه وى را بدان خواهى شناخت، و