(شگفتا از گل آتش آن كه فروزان است و عنبر را نمىسوزاند)!... (1) (همانا من درباره خود اسراف كرده ام و هيچ عملى كه عذرى برايم بتراشد براى خود پيش نفرستاده ام).
(من كارنامه خود را (از گناه) سيه كرده، اما كار را به حضرت حيدر واگذارده ام).
(او پناهگاه من است در مشكلات دنيا و شفيع من در روز حشر.
(با ولايت او نعمتهاى فراوانى برايم گرد آمده كه بيش از آن است كه بتوان شكر آن گزارد).
(بى شك با داشتن آن بهره فراوان برم و به سهم بيشترى اختصاص يابم).
(كه همان محفوظ بودن از آتش بزرگ دوزخ است و امنيت از هراس بزرگ روز قيامت).
(آيا او با آن كه ساقى كوثر است مرا از نوشيدن از آن حوض باز مىدارد)؟
(و يا آن كه مرا از سر خوانى كه براى همه نيازمندان گسترده است دور مى سازد)؟
(اى آن كه كارهاى افتخار آميز و غير قابل انكار ابو الحسن را انكار مى كنى)، (اگر از روى نا آگاهى به تاريخ جنگهاى اسلامى مقام پدر شبر (پدر حسن) را انكار دارى)، (برو از بدر واحد بپرس و از احزاب و خيبر خبر گير)، (كه كيست كه كار اين جنگها را به عهده داشت و چه كسى گردان را به خاك و خون كشيد)؟
(كيست كه دژهاى شرك را درهم كوفت و چه كسى اسلام را بلند آوازه و آباد