افزوده نخواهد شد. (1) 5 - اصبغ بن نباته گويد: هنگامى كه على عليه السلام بر مسند خلافت نشست و مردم با او بيعت كردند، در حالى كه عمامه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را بر سر و برده آن حضرت را بر تن و كفش آن حضرت را در پا و شمشير آن حضرت را بر كمر داشت به سوى مسجد بيرون شد و بر منبر بالا رفت و با وقار تمام بر آن نشست، آن گاه انگشتان خود را در يكديگر فرو برد و دستها را زير شكم نهاد و فرمود: اى مردم، از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد، اين [سينه] گنجينه علم است، اين آب دهان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است، اين چيزى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم جويده و در دهان من گذاشته است، از من بپرسيد، كه علم اولين و آخرين نزد من است.
هان، به خدا سوگند، اگر بالشى برايم بنهند و بر آن بنشينم اهل تورات را به توراتشان فتوا دهم تا آنجا كه تورات به سخن آمده گويد: على راست گفت و دروغ نگفت، همانا شما را به آنچه خدا در من نازل كرده فتوا داد. و اهل قرآن را به قرآنشان فتوا دهم تا آنجا كه قرآن به سخن آمده گويد: على راست گفت و دروغ نگفت، همانا شما را به آنچه خدا در من نازل كرده فتوا داد. [اى مردم] شما شب و روز قرآن مى خوانيد، آيا در ميانتان كسى هست كه بداند چه چيزى در آن نازل شده است؟ و اگر يك آيه در كتاب خدا نبود شما را از حوادث گذشته و حال و آينده تا روز قيامت با خبر مى ساختم، و آن آيه اين است:
يمحوالله ما يشاء ويثبت وعنده ام الكتاب. (2) (خدا هر چه را خواهد محو مى كند و