امير مؤمنان عليه السلام پس از روزگارى دراز يكى از شيعيان خود را ديد كه آثار پيرى در او نمايان بود و هنوز تند و چالاك راه مى رفت، فرمود: اى مرد، سن تو بالا رفته! گفت: در اطاعت تو اى امير مؤمنان. فرمود: هنوز تند و چالاك هستى!
گفت: بر ضد دشمنان تو اى امير مؤمنان. فرمود: هنوز در تو رمقى مى بينم! گفت:
آن هم در اختيار توست اى امير مؤمنان (1).
عمرو بن حمق خزاعى به آن امام عرضه داشت:
به خدا سوگند، اگر مرا تكليف كنى كه كوههاى گران از جاى بركنم و تا جان در بدن دارم آب انبوه درياها را بكشم و تيغى به دست گيرم تا دشمنانت را پراكنده سازم و دوستانت را يارى دهم، باز هم اميد نمىبرم كه توانسته باشم حق تو را آن گونه كه بايد، بگزارم (2).
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
خداوند اين خلق را عذاب نمى كند مگر به گناه عالمانى كه درباره فضل على و خاندان او عليهم السلام حق پوشى مى كنند! هش داريد، كه گذشته از پيامبران و رسولان الهى هيچ كس برتر از شيعيان على عليه السلام بر روى زمين راه نمى رود، آنان كه امر او را هويدا مى كنند و فضل او را نشر مى دهند، آنانند كه غرق رحمت الهى مى شوند و فرشتگان برايشان آمرزش مى طلبند، واى، همه واى بر هر كه درباره او حق پوشى كند (3).
امام صادق عليه السلام فرمود:
در دنيا تنها دو كس خير مى برند: مردى كه هر روز بر كارهاى نيك خود بيفزايد، و مردى كه گناهانش را با توبه جبران كند، اما كجا مى تواند توبه كند، به