شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور (فارسي) - الحاج ميرزا أبي الفضل الطهراني - ج ١ - الصفحة ٢١٤
و ديگرى به روايت أبان بن تغلب كه روزى سه بار براى أمير المؤمنين مىدرخشيد، اول صبح نور سپيد داشت، و وقت زوال نور زرد، و وقت غروب نور سرخ، و در هر سه وقت اين أنوار بر در و ديوار حجرات أهل مدينه مىتابيد و شگفتى مىكردند، و به حضرت رسول صلى الله عليه وآله مىشتافتند، و از علت او سؤال مىكردند، و آن حضرت ايشان را دلالت به خانه فاطمه مىكرد، ايشان چون مى آمدند او را در محراب عبادت ايستاده مىافتند، و نور چهره مبارك او را ميديدند و باز مىگشتند، و اين نور در رخسار فاطمه بود تا حسين متولد شد، و به او منتقل شد، و بعد از او در وجوه طاهره ائمه هدى منتقل و متقلب است (1).
اين مضمون اختصار حديثى است كه در (علل) روايت كرده است.
و قريب به اين است روايتى كه در (بحار) از (مناقب) ذكر كرده كه ابوهاشم عسگرى مىگويد از صاحب عسگر پرسيدم فاطمه را چرا زهرا گفتند؟ فرمود از آن جهت كه رويش در اول صبح براى أمير المؤمنين عليه السلام چون آفتاب مىدرخشيد و هنگام زوال چون ماه درخشان، و هنگام غروب چون كوكب درى (2).
و اين عبارت را در (مناقب) بعد از عبارت (غريبين) كه در وجه تسميه بتول گفته نقل كرده، و بر مورخ معاصر رحمه الله مشتبه شده لفظ ابوهاشم را كه راوى است اسقاط كرده اين حديث را بلا واسطه از (غريبين) روايت كرده و گفته عبيد هروى در (غريبين) حكايت مىكند كه از صاحب عسكر سؤال كردم، و اين اشتباه به جهات متعدده در غايت غرابت است كه اهل صناعت آگاهند و حاجت به بيان نيست (3).

(1) علل الشرائع باب 143 ص 180 بحار الانوار: 43 / 11 رقم 2.
(2) بحار الانوار: ج 43 / 16.
(3) اولا اسم هروى احمد بن محمد است، و كنيه او ابو عبيد نه اسم او عبيد، ثانيا هروى در سنه چهار صد و ده هجرى فوت شده، و بين وفات او وفات حضرت عسگرى صد و پنجاه سال مىشود، چگونه مىشود او راوى باشد، ثالثا أحدى از علماء شيعه و سنت او را از اصحاب عسگرى نشمرده اند، رابعا لفظ ابوهاشم كه كنيه داود بن القاسم الجعفرى است، و او از أجله ثقات أصحاب جواد و هادى و عسگرى و منتظر عليهم السلام است اسقاط كرده، خامسا نقل ابن شهر آشوب را متعرض نشده، و خود به صورت استقلال كه ظاهر در وجدان است روايت نموده (منه).
(٢١٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 ... » »»
الفهرست