رسيده درست باشد بى شك شتر خانه و بند كفشت از تو بهتر است)! (1) و چگونه غاصبان مىپسندند كه مردى حاكم آنها باشد كه مى گويد: (3) (به خدا سوگند اگر شب را تا به صبح بيدار بر روى خار سعدان به سر برم، يا مرا در غل و زنجير به روى زمين كشند نزد من محبوب تر از آن است كه روز قيامت خدا و رسول را در حالى ديدار كنم كه به برخى از بندگان ستم نموده و از كالاى ناچيز دنيا چيزى غضب نموده باشم)! (3) 9 - رزين گويد: در وضو خانه كوفه وضو مى گرفتم كه مردى از راه رسيد كفش ها را از پا در آورد و تازيانه خود را روى آن نهاد و نزديك آمده و با من مشغول وضو گرفتن شد، من تنه اى به او زدم كه با دست زمين خورد، برخاست و وضوى خود را تمام ساخت، پس از اتمام وضو با تازيانه سه بار بر سر من زد و سپس گفت: مبادا كسى را تنه زنى و عضوى از او بشكند كه غرامت پردازى.
پرسيدم: اين مرد كيست؟ گفتند: اميرمؤمنان است، رفتم كه از حضرتش پوزش طلبم رفت و به من توجهى ننمود. (4) اين خبر گرچه نص در اين باب نيست ولى مناسبت دارد زيرا چنين مى رساند كه آنچه در نظر على عليه السلام مهم است احياء دين است گرچه در اين راه دچار رنج و مشقت گردد.
10 - علامه مجلسى رحمه الله گويد: اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام برخى از مأموران انتظامى خود را براى دستگيرى لبيد عطاردى فرستاد، آنان او را دستگير نموده و در راه بر مسجد سماك عبور كردند، نعيم بن دجاجه اسدى برخاست و