18 - ديوان ابوالطيب متنبى: علامه سيد عبد الزهراء گويد: ابوالطيب متنبى هنگامى كه او را بر ترك مدح امير مؤمنان عليه السلام سرزنش كردند گفت:
وتركت مدحى للوصى تعمدا * إذ كان نورا مستطيلا شاملا وإذا استطال الشئ قام بنفسه * وصفات ضوءالشمس تذهب باطلا (من از روى عمد مدح حضرت وصى را ترك گفتم، زيرا او نورى بلند و فراگير در عالم بود).
(و هر گاه چيزى قد علم كند بر پاى خود خواهد ايستاد (و ديگر نيازى به تعريف ندارد) چنان كه وصف نور خورشيد وصف باطل و بيهوده اى است).
و در پاورقى آن گويد: متأسفانه اين دو بيت در برخى از چاپهاى ديوان متنبى حذف شده، حتى استاد عبد الرحمن برقوقى اين دو بيت را در چاپ دو جلدى (2 / 546) آورده و در چاپ چهار جلدى همين ديوان حذف كرده است. (1) 19 - عقايد نسفى: علامه امينى رحمه الله در باب نگاهى به احاديث معاويه گويد:
حديث (من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية) را تفتازانى در شرح المقاصد (2 / 275) آورده و آن را داراى مفاد و مفهوم آيه اولى الامر قرار داده است. وتفتازانى با همين لفظ نيز در شرح عقايد نسفى چاپ سال 1302 آورده، اما دست امانت دار ودايع علم و دين در چاپ سال 1313 همين كتاب هفت صفحه آن را كه شامل همين حديث بوده تحريف نموده است، و شيخ على قارى صاحب المرقاة نيز در خاتمه الجواهر المضيئة (2 / 509) آن را آورده و در ص 457 گويد: معناى اين حديث كه در صحيح مسلم نقل كرده آن است كه: هر كس كه نشناسد كسى را كه اقتدا واهتداى به او در زمان وى بر او واجب است. (2)