خون من آميخته است).
(و دو سبط احمد فرزندان من از فاطمه است، پس كدام يك از شما مانند من سهم دارد)؟
(در اسلام آوردن از همه شما پيشى گرفتم در حالى كه نوجوانى بودم كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بودم).
(و رسول خدا در روز غدير خم همان ولايتى را كه خود داشت براى من بر شما واجب ساخت).
(پس واى، واى، واى بر كسى كه فرداى قيامت خدا را با بار ظلم من ديدار كند).
تمام اين ابيات را علامه امينى رحمه الله در (الغدير) 2 / 25 ذكر نموده و به جاى (غلاما ما بلغت أوان حلمى): (على ما كان من فهمى و علمى) آورده و در حاشيه دو بيت ديگر نيز افزوده و گويد: در روايت طبرسى بعد از بيت فوق اين بيت آمده است:
وصليت الصلاة وكنت طفلا * مقرا بالنبي في بطن امي (و در كودكى نماز خواندم و در حالى كه در شكم مادرم بودم به پيامبر اقرار داشتم).
آن گاه علامه گويد: اين اشعار را امام عليه السلام در پاسخ نامه معاويه نوشت كه وى نوشته بود: (مرا چند فضيلت است: پدرم در جاهليت رئيس بود، و خودم در اسلام به پادشاهى رسيدم، و من برادر همسر رسول خدا و دايى مؤمنان و نويسنده وحى هستم).
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: آيا پسر هند جگر خواره فضائل خود را به رخ من مى كشد و بدين وسيله بر من سركشى مى كند؟! اى غلام بنويس: محمد النبي أخي وصنوي...). چون معاويه نامه را خواند گفت: (اين نامه را پنهان كنيد تا شاميان