فرشتگان در برابر او سجده كرده اند آن گاه كه نور او در آدم تجلى كرد).
(پرده از چهره حق مبين برداشته شد و چهره رب العالمين نمايان گشت و چراغ مشكات يقين آشكار شد و خورشيد هدايت درخشيد و در نتيجه شب تيره گمراهى به روشنى بدل گرديد).
(حكم نفى ابدى از ديدن حق نسخ شد و پروردگار عالميان چهره خود را به ما نمود، كاش موسى در ميان ما بود و مى ديد آنچه را كه با خواهش فراوان آرزو نمود ولى با دست خالى بازگشت).
(آيا مادر علو و والايى دانست كه چه مولودى به دنيا آورد؟ يا پستان هدايت دانست كه چه طفلى را شير داد؟ آيا دست عقل دانست كه چه كودكى را بر سر دست گرفت؟ يا خداوند خرد دانست كه چه مولودى را زاده؟ حقيقت او بسى والاست و هرگز آنها ندانسته اند كه چه آورده اند)!
(او سرورى است كه بر همه آفريدگان برترى دارد و آن گاه كه هيچ موجودى نبود او بود و مقام امامت داشت، خداوند كعبه را از آن رو كه زادگاه او است شرافت بخشيده و اين مولود بر خاك آن گام نهاده).
(اگر بنا بود خدا را فرزندى باشد - كه البته خداوند از اين نسبت منزه وبرتر است - بى شك شايسته تر آن است كه مولود كعبه فرزند خداى كعبه باشد نه عزير و پسر مريم)!
(او در وجود بر عالم هستى پيشى گرفته و عوالم غيب و شهود را در نور ديده است. هر چه در عالم هستى است از جود دست او است، چرا كه او دست خداست و دست خدا بخشنده نعمتهاست).
(او ماه تابان و فرزندانش همه ماههاى تابانند كه مادر دهر از آوردن مثل آنها نازا گشته است، او در همه اوقات سال كعبه زائران است و هر كه به زيارت درگاه او و طواف و بوسه گاه او موفق شد تحقيقا به رستگارى رسيد).