إن يكن يجعل لله البنون * وتعالى الله عما يصفون فوليد البيت أحرى أن يكون * لولي البيت حقا ولدا لا عزير، لا ولا ابن مريم سبق الكون جميعا في الوجو * دو طوى عالم غيب وشهود كل ما في الكون من يمناه جود * إذ هو الكائن لله يدا ويد الله مدر الاءنعم (1) هو بدر وذراريه بدور * عقمت عن مثلهم ام الدهور كعبة الوفاد في كل الشهور * فاز من نحو فناها وفدا بمطاف منه أو مستلم أيها المرجى لقاه في الممات * كل موت فيه لقياك حياة ليتما عجل بي ما هو آت * علني القي حياتي في الردى فايزا منه بأوفى النعم (2) (جانم نورى را از كعبه مشاهده كرد همانند همان آتشى كه موسى از كوه طور ديد. روزى كه عالم بالا را سرور و شادى پر كرده بود صدايى مانند صدايى كه از وادى مقدس طوى شنيده شد به گوش رسيد).
(خورشيد درخشان ماه تابان را بزاد پس تاريكيهاى شبهاى تار از ما بر طرف شد، در آن حال ندا بلند شد: مژده باد شما را كه كودكى ماه پاره به دنيا آمد كه از نور چهره اش در تاريكيها راه جويند).
(اين فاطمه دختر اسد است كه لاهوت ابد را در آغوش گرفته و پيش مى آيد.
پس همگى در برابر او در زمره ساجدان سر خاكسارى به زمين بساييد كه