مظهر لله لكن لا اتحاد لاحلول * غاية الأدراك أن أدري بأني لست أدري (چگونه بدانم حال آن كه او سرى است كه عقلها در او سرگشته اند، او با آن كه امروز به دنيا آمده پيوسته اصل اصول آفرينش بوده است).
(او مظهر خداست اما نه به صورت اتحاد و حلول. آرى غايت ادراك آن است كه بدانم كه نمى دانم).
ابن رومى (1) رأيتك عندالله أعظم زلفة * من الأنبياء المصطفين ذووالرشد (من تو را از همه پيامبران برگزيده رشيد و راه يافته در نزد خدا مقربتر مى دانم).
ابورقعمق انطاكى (متوفاى سال 399) (2) لا والذي نطق النبي * بفضله يوم الغدير ما للأمام أبي علي * في البرية من نظير (نه، به آن نطقى كه پيامبر در روز غدير درباره فضيلت او كرد).
(هرگز براى امام، يعنى پدرم على، نظيرى در ميان خلايق يافت نمى شود).
صاحب بن عباد لال محمد أصبحت عبدا * وآل محمد خير البرية اناس حل فيهم كل خير * مواريث النبوة والوصية (من بنده آل محمد هستم، زيرا آل محمد بهترين آفريدگانند).