(و پيراهن يوسف به نام شما به دست او رسيد و چشمش بينا شد و نعمت بر او تمام گشت).
(و حضرت خليل به نام شما در پيشگاه خدا دعا و زارى و شكايت نمود).
(آن گاه كه گروه كافران او را در آتش افكندند اما اين افكنده شدن در آتش به جسم او زيان نرسانيد).
(مگر خليل پس از آن كه دلش هواى شما را داشت و به شما التجا نمود ممكن بود كه مورد ستم قرار گيرد)؟
(و يونس و نيز نوح آن گاه كه آب طغيان كرد و رنجهاى پى در پى فرا رسيد به شما استغاثه كردند).
(وايوب نيز به نام شما توسل جست و گرفتاريها از او بر طرف شد).
(على را در فرداى قيامت مجد و عظمتى است كه ثريا و جوزا در بلندى به كمترين پايه آن نمى رسند).
(چه فخرى مانند فخر او كه همه پيامبران را عهد و ولايت او بر گردن است)؟!
يكى از شاعران موصل (1) وبهم آدم توسل لما * ضل عن رشده عن التضليل إذ تلقى من ربه كلمات * آدم فاستخصه بالقبول وأنارت بروح شيث ونوح * ثم أفضت إلى النبي الخليل وجرت في محل كل زكى * ورضى من نسل إسماعيل ثم صارت محمدا وعليا * وهما في الفخار أصل الاصول (و آدم در زمانى كه به اغواى شيطان از راه صواب دور افتاد به آنان توسل جست).