(ديوارهاى آن)، و عثمان سقفها. شنوندگان هم پذيرفتند و آن را بيانى زيبا و درست دانستند. (1) دشمنان آن حضرت به اين هم بسنده نكردند بلكه اين را نيز افزودند كه: و معاوية حلقتها (حلقه در آن). يكى ديگر از آنان حديث را چنين تحريف كرده است، گويد: مراد از (على) على بن ابى طالب نيست بلكه على از علو است، گويى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى خواهد بفرمايد: (در آن شهر بسيار بلند است)! (2) و علامه مذكور در ص 109 گويد: به جان خودم سوگند كه اين يك دسيسه و نيرنگ شيطانى است كه مى خواهد بدين وسيله باب احاديث صحيح از فضائل عترت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بسته شود.
مؤلف گويد: بنگر كه چگونه حديث را وقتى تنها درباره فضيلت على عليه السلام است انكار مى كنند ولى هنگامى كه ابو بكر و امثال او بدان ضميمه مى گردد آن را مى پذيرند؟! آيا اين جز از روى عناد با سرور اوليا و همسر با وفاى او فاطمه زهرا عليها السلام است؟
3 - حافظ محدث جوينى خراسانى روايت كرده است كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم عمامه سحاب خود را بر سر على بن ابى طالب عليه السلام پيچيد و دنباله آن را از جلو و عقب او انداخت و فرمود: پيش بيا، پيش آمد، فرمود: عقب برو، عقب رفت، فرمود: فرشتگان (در جنگ بدر) به همين صورت نزد من آمدند. (3) و نيز از على عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: در روز غدير خم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عمامه اى بر سر من نهاد و ادامه آن را بر دوشم افكند و فرمود: خداوند در جنگ