هادى و رهنمايى هست) و شاهد در آيه افمن كان على بينة من ربه ويتلوه شاهد منه (1) (آيا آن كس كه از سوى پروردگارش برهانى روشن دارد و شاهدى به دنبال او است...) على عليه السلام است، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در روز غدير خم او را بلند كرد و فرمود: (هر كه من مولاى اويم پس على مولاى او است)، و به او فرمود: (تو نسبت به من چون هارون نسبت به موسايى، جز آن كه پس از من پيامبرى نخواهد بود). معاويه در پاسخ سكوت كرد و نتوانست استدلال او را رد كند.
يكى از محققان گفته است: خداوند متعال به من و فضل عظيم و علم پيشين و لطف خويش، خاتم انبيا و شريفترين رسولان و گرامى ترين آفريدگان خود را برانگيخت پس از آن كه از پيامبران و بندگان خود عهد گرفته بود كه بايد به محمد صلى الله عليه و آله و سلم ايمان بياوريد و او را يارى دهيد:
(لتؤمنن به ولتنصرنه) (2) آن گاه چون با رسالت حبيب خود درهاى سعادت بزرگ و هدايت عظيم خويش را بر روى عرب و قريش به ويژه بنى هاشم گشود، فرمود: وانذر عشيرتك الاقربين (3) (خويشان نزديكتر (و خاندان برگزيده ات) را بيم ده)، عقل اقتضا مى كند كه بايد پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عالم به جميع اسرار كتاب خدا مردى از تيره بنى هاشم باشد، زيرا از ساير تيره هاى قريش به آن حضرت نزديكتر است، و نيز بايد كسى باشد كه پيش از همه ايمان آورده باشد تا از همه اسرار رسالت و آنچه در آغاز وحى نازل شده آگاه باشد، و نيز پيوسته و در همه اوقات در كنار پيامبر بوده و نيكو از او متابعت كرده باشد تا از تمام اعمال و اقوال حضرتش با خبر باشد، و نيز از كودكى از كارهاى جاهلى منزه باشد تا بتواند آراسته به