6) اخطب ابوالمؤيد موفق بن احمد [خوارزمى] (متوفاى 568) كه در جلد چهارم همين كتابمان شرح حال او را آورده ايم، كتابى دارد به نام رد الشمس لأمير المؤمنين كه معاصر وى ابن شهرآشوب آن را از وى دانسته است.
7) ابو على شريف محمدبن اسعدبن على بن معمر حسنى نقيب نسابه (متوفاى 588) جزوه اى دارد در جمع طرق حديث رد شمس براى على عليه السلام، كه در آن احاديثى غريب گونه آورده است. (لسان الميزان 5 / 76) 8) ابو عبد الله محمد بن يوسف دمشقى صالحى شاگرد ابن جوزى (متوفاى 597) جزوه اى دارد به نام مزيل اللبس عن حديث رد الشمس، كه برهانى كورانى مدنى در كتاب الامم لإيقاظ الهمم (ص 63) آن را از وى دانسته است.
9) حافظ جلال الدين سيوطى (متوفاى 991) رساله اى در اين حديث دارد به نام كشف اللبس عن حديث رد الشمس. (1) سبط ابن جوزى در كتاب تذكرة الخواص گويد: ابراهيم بن حسن بن حسين از فاطمه بنت حسين عليه السلام، از اسماء بنت عميس روايت كرده كه گفت: (سر مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در دامان على عليه السلام بود در حالى كه وحى بر او نازل مى شد و على عليه السلام نتوانست نماز عصر را بخواند تا خورشيد غروب كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: خداوندا، او در طاعت تو و طاعت پيامبرت به سر مى برد پس خورشيد را بر او بازگردان. پس خداوند خورشيد را بر او بازگرداند).
اگر گويند: جد تو در كتاب موضوعات (احاديث جعلى) گفته است: (اين حديث بدون شك جعلى و ساختگى است و روايت آن اضطراب دارد، زيرا در سند آن احمد بن داود است و او را قدرى نيست، و نيز فضل بن مرزوق در سند آن است كه ضعيف است و جماعت ديگرى از جمله عبد الرحمن بن شريك كه