فراوان دعا كند، كه او به پدرش خيانت نورزيده است. (1) 18 - علامه حلى رحمه الله فرموده است: ابودلف (2) فرزندى داشت، روزى يارانش در حضور او درباره دوستى و دشمنى على عليه السلام سخن مى گفتند، يكى از آنان اين روايت را از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خواند كه: (اى على، تو را دوست نمى دارد مگر مؤمن پرهيزكار، و دشمن نمى دارد تو را مگر فرزند نامشروع يا ناپاك زاده). فرزند ابودلف گفت: نظر شما درباره (پدرم) امير چيست؟ آيا به خانواده وى خيانتى شده است؟ گفتند: نه، گفت: (بدانيد كه) به خدا سوگند، من از همه مردم با على بن ابى طالب دشمن ترم!
پدرش خواست بيرون رود ديد ياران در بحث و مشاجره اند، گفت: به خدا سوگند كه اين روايت درست است، به خدا سوگند فرزند من هم نامشروع است و هم ناپاك زاده! من سه روز تب كردم و در منزل برادرم بسترى بودم. روزى كنيزكى براى كارى بر من وارد شد، نفسم هواى او كرد، او سرباز زد و گفت: من در حال حيض هستم، من به زور متوسل شدم و با او درآميختم و او به اين فرزند باردار شد، از اين رو او هم نامشروع است و هم ناپاك زاده. (3) و نيز علامه رحمه الله گويد: پدرم رحمه الله حكايت نمود: روزى با ياران از يكى از دربهاى بغداد مىگذشتم كه تشنگى به من دست داد، به يكى از همراهان گفتم: تو در جستجوى آب برو، و خود با بقيه ياران در انتظار آب ايستاديم، دو كودك با هم بازى مى كردند، يكى مى گفت: على بن ابى طالب امير مؤمنان امام است، و ديگرى مى گفت: ابو بكر امام است. من گفتم: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم راست گفت: كه فرمود: (اى