(پس هر گاه دوست او را ديدى حكم به كرامت وجود (در او) بكن).
(و هر گاه دشمن او را ديدى كه به ريسمان انكار او آويخته، بدان كه وجود او از ريشه پدران يهودى سر بر آورده است).
ديگرى گويد:
بغض الوصي علامة معروفة * كتبت على جبهات أولادالزنا من لم يوال من الأنام وليه * سيان عند الله صلى أم زنى (دشمنى على نشان معروفى است كه بر پيشانى زنازادگان نقش بسته است).
(هر يك از مردم كه ولى خود را (يا دوست او را) دوست ندارد، نزد خدا يكسان است كه نماز بخواند يا دامن بيالايد). (1) صاحب بن عباد حب على بن أبي طالب * يميز الحر من النغل إذا بدا في مجلس ذكره * يصفر وجه السفلة النذل لاتعذلوه واعذلوا امه * إذ آثرت جارا على البعل (2) (دوستى على بن ابى طالب مرد آزاده پاك نژاد را از بد نژاد جدا مى سازد).
(چون در مجلسى يادى از او شود رنگ از رخ آدم پست و حقير مىپرد).
(چنين كسى را سرزنش نكنيد بلكه مادرش را سرزنش كنيد كه همسايه را بر شوهر خود ترجيح داده است).
شاعرى ناشناس من كان ذا علم وذا فطنة * وبغض أهل البيت من شأنه