عادتش اين باشد كه تا صاحبش نرسد از شكار نخورد، ولى اگر عادت به خوردن خون شكار داشته باشد يا به ندرت از شكار بخورد اشكال ندارد.
(دوم) آن كه آن را بفرستند، و اگر از پيش خود دنبال شكار رود و حيوانى را شكار كند، خوردن آن حيوان حرام است، بلكه اگر از پيش خود دنبال شكار رود و بعد صاحبش بانك بزند كه زودتر آن را به شكار برساند، اگرچه به واسطهء صداى صاحبش شتاب بكند، بنا بر احتياط واجب بايد از خوردن آن شكار خوددارى نمايند.
(سوم) كسى كه سگ را مى فرستد بايد مسلمان يا بچهء مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد، و اگر كافر يا ناصب يا خارجى و يا بعضى از غلاتى كه در حكم كافرند سگ را بفرستد، شكار آن سگ حرام است.
(چهارم) وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد، و اگر عمدا نام خدا را نبرد آن شكار حرام است، ولى اگر فراموش كند اشكال ندارد.
(پنجم) شكار به واسطهء زخمى كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد، پس اگر سگ شكار را خفه كند، يا شكار از دويدن يا ترس بميرد، حلال نيست.
(ششم) كسى كه سگ را فرستاده وقتى برسد كه حيوان مرده باشد، يا اگر زنده است به اندازه ء سربريدن آن وقت نباشد، به شرط آن كه در تأخير مسامحه نكرده باشد، و چنانچه وقتى برسد كه به اندازه ء سربريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد تا بميرد، حلال نيست.
مسأله 2674 - كسى كه سگ را فرستاده اگر وقتى برسد كه بتواند سر حيوان را ببرد، چنانچه مثلا به واسطهء بيرون آوردن كارد و مانند آن بدون مسامحه وقت بگذرد و آن حيوان بميرد، حلال است، ولى اگر چيزى همراه او نباشد كه با آن سر حيوان را ببرد و حيوان بميرد، حلال نمى شود، و اگر در اين حال سگ را وابگذارد كه آن حيوان را بكشد حلال مى شود.
مسأله 2675 - اگر چند سگ را بفرستد و با هم حيوانى را شكار كنند، چنانچه همهء آنها داراى شرطهايى كه در مسألهء " 2673 " گذشت باشند، شكار حلال است، و