كرده باشند كه خود او درختها را تربيت كند، با مردن او معامله به هم مى خورد.
مسأله 2302 - اگر شرط شود كه تمام حاصل براى مالك باشد، مساقات باطل است و ميوه مال مالك مى باشد، و كسى كه كار مى كند نمى تواند مطالبهء اجرت نمايد، ولى اگر باطل بودن مساقات به جهت ديگرى باشد، مالك بايد مزد آبيارى و كارهاى ديگر را به مقدار معمول به كسى كه درختها را تربيت كرده بدهد، و چنانچه مقدار معمول بيشتر از مقدار قرارداد باشد، لزوم دادن زيادى محل اشكال است، و احوط صلح است.
مسأله 2303 - اگر زمينى را به ديگرى واگذار كند كه در آن درخت بكارد و آنچه عمل مى آيد مال هر دو باشد، اين معامله - كه آن را مغارسه گويند - باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمين بوده، بعد از تربيت هم مال اوست، و بايد مزد كسى كه آنها را تربيت كرده بدهد، مگر اين كه اجرت بيشتر از سهمى باشد كه براى عامل معين شده كه در اين صورت لزوم دادن زيادى محل اشكال و احتياط در صلح است، و اگر مال كسى بوده كه آنها را تربيت كرده، بعد از تربيت هم مال اوست، و مى تواند آنها را بكند، ولى گودالهايى را كه به واسطهء كندن درختها پيدا شده بايد پر كند و اجاره ء زمين را از روزى كه درختها را كاشته به صاحب زمين بدهد، مگر اين كه اجاره ء زمين از سهمى كه از تربيت درختها براى مالك معين شده بيشتر باشد، كه در اين صورت لزوم دادن زايد محل اشكال و احوط صلح است.
و مالك هم مى تواند او را ملزم نمايد كه درختها را بكند، و اگر به واسطهء كندن درخت عيبى در آن پيدا شود چيزى بر صاحب زمين نيست، ولى اگر خود صاحب زمين درختها را بكند و عيبى در آنها پيدا شود، بايد تفاوت قيمت آنها را به صاحب درخت بدهد و صاحب درخت نمى تواند او را ملزم كند كه - با اجاره يا بدون اجاره - درخت را در زمين باقى بگذارد، و همچنين صاحب زمين نمى تواند صاحب درختها را ملزم نمايد كه - با اجاره يا بدون اجاره - درختها در زمين او بماند.