فقير، و يا به سيدى كه در سفر درمانده شده بدهند، و احتياط واجب اين است كه سهم سادات را به اجازه ء فقيه عادل بدهند، و نصف ديگر آن سهم امام (عليه السلام) است كه در اين زمان بايد به فقيه عادل عارف به مصارف آن بدهند، يا به مصرفى كه او اجازه مى دهد برسانند، و بنابر احتياط بايد آن فقيه عادل اعلم باشد.
مسأله 1853 - سيد يتيمى كه به او خمس مى دهند بايد فقير باشد، ولى به سيدى كه در سفر درمانده شده اگر چه در وطنش فقير نباشد مى شود خمس داد.
مسأله 1854 - به سيدى كه در سفر درمانده شده، اگر سفر او سفر معصيت باشد، نبايد خمس بدهند.
مسأله 1855 - به سيدى كه عادل نيست مى شود خمس داد، ولى به سيدى كه دوازده امامى نيست نبايد خمس بدهند.
مسأله 1856 - به سيدى كه معصيت كار است، اگر خمس دادن كمك به معصيت او باشد، نمى شود خمس داد، و به سيدى هم كه آشكارا معصيت مى كند، اگر چه دادن خمس كمك به معصيت او نباشد، بنابر احتياط واجب نبايد خمس داد.
مسأله 1857 - اگر كسى بگويد سيدم نمى شود به او خمس داد، مگر آن كه دو نفر عادل، سيد بودن او را تصديق كنند، يا در بين مردم به طورى معروف باشد كه انسان يقين يا اطمينان به سيادت او پيدا كند، و ثبوت سيادت به خبر ثقه در صورتى كه ظن بر خلاف خبرش نباشد بعيد نيست.
مسأله 1858 - به كسى كه در شهر خودش مشهور باشد سيد است، اگر چه انسان به سيد بودن او يقين يا اطمينان نداشته باشد، مى شود خمس داد، ولى به شرط اين كه ظن به خلاف نداشته باشد.
مسأله 1859 - كسى كه زنش سيده است نبايد به او خمس بدهد كه به مصرف مخارج خودش برساند، ولى اگر مخارج ديگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد، جايز است انسان خمسش را به آن زن بدهد كه به مصرف آنان برساند، و همچنين است دادن خمس به او كه در نفقات غير واجبه اش كه مؤونهء اوست صرف نمايد.