مسأله 1711 - اگر به واسطهء مرضى روزه ء ماه رمضان را نگيرد، و مرض او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هايى را كه نگرفته بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، ولى اگر به واسطهء عذر ديگرى - مثلا براى مسافرت - روزه نگرفته باشد، و عذر او تا ماه رمضان بعد باقى بماند، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و احتياط واجب اين است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
مسأله 1712 - اگر به واسطهء مرضى روزه ء ماه رمضان را نگيرد، و بعد از ماه رمضان مرض او بر طرف شود، ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا ماه رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه هايى را كه نگرفته قضا نمايد، و نيز اگر در ماه رمضان غير از مرض عذر ديگرى داشته باشد، و بعد از ماه رمضان آن عذر بر طرف شود و تا ماه رمضان سال بعد به واسطهء مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و در هر دو صورت احتياط واجب اين است كه براى هر روز نيز يك مد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1713 - اگر در ماه رمضان به واسطهء عذرى روزه نگيرد، و بعد از ماه رمضان عذر او بر طرف شود، و تا ماه رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند، و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1714 - اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، و در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و همچنين اگر موقعى كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از بر طرف شدن عذر، روزه هاى خود را قضا كند، ولى پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد روزه ها را قضا كند، و براى هر روز هم - بنابر احتياط واجب - يك مد طعام بدهد.
مسأله 1715 - اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد، بايد قضاى ماه رمضان آخر را بگيرد، و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد طعام به فقير بدهد.