هر چند هر جمله اى از اين حديث شريف شرح مفصلى دارد، ولى به بيان بعضى از نكات چند جمله اكتفا مى شود:
الف: امام (عليه السلام) در جملهء اول موضوع خطبه را ائمهء هدى قرار داده، چون ضرورت وجود امام براى امت روشن است (يوم ندعوا كل أناس بإممهم) (1) و امام امت هم بايد امام هدايت باشد، چنان كه خداوند متعال فرموده است: (وجعلنا منهم أئمة يهدون بأمرنا) (2)، (إنمآ أنت منذر ولكل قوم هاد) (3) و معرفت امام هدايت متوقف بر معرفت هدايت است، و معرفت هدايت محتاج به مطالعه و تدبر در آيات وارده ء در اين موضوع در قرآن مجيد است كه عدد آن بيش از دويست و نود مى باشد، و شرح هر يك در اين مختصر نمى گنجد، زيرا هدايت، كمال خلقت است (قال ربنا الذى أعطى كل شئ خلقه ثم هدى) (4)، (سبح اسم ربك الاعلى - الذى خلق فسوى - والذى قدر فهدى) (5) و هدايت هر مخلوقى به تناسب خلقت اوست، و چون خلقت انسان بر اساس احسن تقويم است هدايت او بالاترين كمال عالم امكان است، و بزرگترين نعمتى است كه به اشرف مخلوقات عنايت شده (ويتم نعمته عليك ويهديك صرطا مستقيما) (6)، امام به عنوان (ائمة الهدى) عظمت مقام امامت را بيان كرد، و بلكه براى اهل نظر خصايص امام را روشن نمود، كه چنين ملزومى چه لوازمى دارد، و بعد از اجمال به تفصيل پرداخت، و از نقش وجود امام در دين شروع كرد، كه خداوند تفسير قانون خود را به آراء خلق كه معرض خطا و اختلاف است وا گذار نكرده، زيرا با اين دو آفت غرض از تشريع دين نقض و به جاى نور هدايت، امت به ظلمات ضلالت گرفتار مى شود، بلكه به ائمهء هدى نقطه هاى ابهامى را كه براى بشر در اصول و فروع دين پيدا