مستقيم نخواهد شد، چنانچه علامه مجلسى قدس الله سره اشاره به اين فرموده (1).
و در (كافى) نيز قريب به اين اخبار روايت شده، چنانچه سند به حضرت صادق عليه السلام مىرساند كه جبرئيل دو بار هبوط كرد، و تهنيت و تعزيت ولادت و شهادت حسين عليه السلام را ادا كرد، و رسول خداى فرمود: " لا حاجة لي في مولود يولد من فاطمة تقتله امتي من بعدي " سوم بار جبرئيل فرود آمد و از جانب رسول رب العزة ابلاغ سلام نمود، و عرض كرد خدايت بشارت مىدهد به اينكه در ذريت او امامت و ولايت و وصيت را قرار داده، پس فرمود راضى شدم، آنگاه كس بفاطمة عليها السلام فرستاد، وى نيز همان جواب داد تا بشارت ولايت و امامت و وصيت را بوى دادند خوشنود شد، و قبول فرمود (2).
هم در (كافى) به طريق ديگر ذكر اين بشارت منقول است، در ذيل قضيه فطرس (3).
و مخفى نماند كه اين اختصاص از براى آن جناب نسبت به حضرت امام حسن است، اگر چه اين دو بزرگوار انجب خلق، واشرف بشرند بحسب نسب، چه هيچ كس را از مخلوقات پدرى به جلالت پدر، و مادرى به شرافت، وجدى به بزرگوارى جد اين هر دو امام نيست، چنانچه اين فقره به ضرورت ثابت شده، پس به اين ملاحظه مىتوان گفت كه حضرت سيد الشهداء از حيثيت مجد - كه شرف مكتسب از غير است - اشرف از جميع برايا است، چه اگر چند از شرف طرف آباء شراكت با برادر بزرگوار خود دارد " والسماء خير ما بها قمراها " و ليكن از شرف طرف