نفسانى بسلوك اخلاقى به دو جزء است: يكى دفع رذائل از قبيل حسد ولوم و قساوت، و حب جاه، و ديگرى كسب فضائل از جنس عفو وسماح ورقت قلب و اعراض از خلق، همچنين ايمان كه مصحح جميع اعمال و ميزان هر نوعى از كمال است مركب است از دو جزء: يكى برائت از اعداء خدا، و ديگرى ولايت و محبت خدا و اولياء خدا، و اين معنى علاوه بر نصوص متواتره از كتاب و سنت في الجمله، و در خصوص جماعتى معين از طريق اهل بيت عصمت و طهارت - ارواحنا لهم الفداء - مشهود همه قلوب صافيه ونفوس زاكيه است، كه هيچ خردمند هوشيارى توهم نكند كه دوستى كسى با دشمنى دشمنانش جمع تواند شد، چنانچه شاعرى در حكمت شعريه گفته:
تحب عدوى ثم تزعم اننى * صديقك ان الراى عنك لعازب و از براى تامل ارباب بصيرت همين آيت مباركه كافى است كه حق سبحانه و تعالى مىفرمايد " لا تجد قوما يؤمنون بالله واليوم الاخر يوادون من حاد الله ورسوله ولو كانوا ابائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشيرتهم اولئك كتب في قلوبهم الايمان وايدهم بروح منه ويدخلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها رضى الله عنهم ورضوا عنه اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون " (22 / 58).
حاصل ترجمه او چنان است كه: نخواهى يافت گروهى كه ايمان به خداى آورده اند دوستى با آنان كنند كه دشمنى كرده اند با خداى و رسولش اگر چه پدران ايشان باشند يا پسران و برادران و عشيره ايشان باشند، آن گروه نوشته خداى در قلوبشان ايمان را، و تأييد كرده ايشان را به روحى از او، و داخل مىكند ايشان را در بهشت هائى كه از زير آنها نهرها جارى است، وخالدند در آنها، خدا راضى است از ايشان، و ايشان راضى هستند از خدا آنها حزب خدايند،