او را تزويج كرده و ناصبين از اولاد ولايت بغيه بوده اند، و اخبار عدم طيب ولادت ناصبين را بر اين تنزيل نموده، و گفته: زوج بر حق ولايت ائمه عليهم السلام بودند، كه خداى تعالى در آسمان تزويج كرده بود ولايت را براى ايشان.
اين سخن بسى ياوه و ناپسنديده است، و ماننده به كلمات مبرسمين و اصحاب سوداست، و اولى تر آنكه او را هذيان القلم نام دهيم، وبيش از اين تعرض او و اشاره به فسادش به هيچ وجه لايق شأن علماء و شايسته درجه اهل فضل نيست چنانچه حكما گفتهاند.
از سخن پر در مكن هم چون صدف هر گوش را * قفل گوهر ساز ياقوت زمرد پوش را.
در جواب هر سئوالى حاجت گفتار نيست * چشم بينا عذر مىخواهد لب خاموش را و از اشعارى كه حضرت رضا عليه السلام در محضر مأمون انشاد فرمود، و نسبت ببعض فتيان آل عبد المطلب داده، چنانچه در (عيون) است، اين دو بيت است:
واذا ابتليت بجاهل متكلف * يجد المحال من الامور صوابا اوليته منى السكوت وربما * كان السكوت عن الجواب جوابا (1) بالجملة اين فقره زيارت مساوق فقره دعاى (صحيفه) است كه امام سجاد عليه السلام اشاره به عيد اضحى، وجمعة، وصلوة عيدين و خطبه مىنمايد و عرض مىكند " اللهم ان هذا المقام لخلفاءك واصفياءك ومواضع امناءك في الدرجة الرفيعة التى اختصصتهم بها قدر ابتزوها " (2).
و اين ابتزاز وازاله ودفع همه ناشى از افعال صدر سالف وقرن اول است كه