فاطمه بنت اسد باشد تا مساوق طالبى شود، ودر بعضى آل رسول واين اعم است از اولاد ابو طالب چه اولاد ابو لهب هم داخل مىشود، چه در بعضى اخبار است كه اولاد او هم بودند، و زيارت ناحيه صريح در انحصار نيست، ولى در اين جمله آنچه به نظر اين بنده اقوى است روايت (عيون) و (امالى) است چه سند او صحيح ومعتمد است و مطابق اقوال زحر وشمر است به روايت (ارشاد) و (حيوة الحيوان) و (فصول المهمة) و (تاريخ خميس) كه در آن رزمگاه حاضر بودند، و موافق اين است روايتى كه سيد در آخر كتاب (ملهوف) از سيد الساجدين عليه السلام آورده كه فرموده من پدر و برادر و هفده نفر از اهل بيت خودم را صريع و مقتول ديدم كه بر خاك افتاده بودند.
و روايتى كه در (بحار) از (دلائل الامامة) از سعيد بن مسيب نقل كرده كه چون خبر قتل حسين و هيجده تن از اهل بيت او بعبد الله بن عمر رسيد، بجانب شام رفت و از يزيد مؤاخذه كرد، ويزيد كاغذ پدر او را به او نشان داد و راضى و ساكت شد به تفصيلى كه موقع ذكر او نيست (1).
و روايت محمد بن حنفية را مىشود به اين ارجاع كرد، چه او گفته است: نوزده نفر جوان كشته كه همه از بطن فاطمه بيرون آمدند، و اين عنوان شامل خود سيد الشهداء هست و لفظ شاب كه در خبر است البته تغليب است، چه يقينا بعضى از آنها صبى ورضيع بودند، ومىشود آنها كه هفده تن گفتند عبد الله رضيع را در شمار نياورده باشند، پس راجع به اين قول مىشود، وشعر سراقه باهلى را (2) مىتوان گفت در كلمه ثانى (3) هم تسعة باشد چنانچه در اول (4)، و اين تصحيف قريب